English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4090 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To do a package up good and tight . U بسته ایی را محکم بستن
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
collimate U موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
parallel U موازی کردن اسکیها
parallels U موازی کردن اسکیها
parallelling U موازی کردن اسکیها
paralleled U موازی کردن اسکیها
paralleling U موازی کردن اسکیها
parallelled U موازی کردن اسکیها
parallelize U تشبیه کردن جفت کردن موازی کردن
carding U موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
shunts U موازی موازی فرعی
shunted U موازی موازی فرعی
shunt U موازی موازی فرعی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
packs U بسته کردن
pack U بسته کردن
shook U بسته کردن
prallelize U تشبیه کردن موازی کردن
paralleling U موازی کردن برابر کردن
paralleled U موازی کردن برابر کردن
parallelled U موازی کردن برابر کردن
parallels U موازی کردن برابر کردن
parallelling U موازی کردن برابر کردن
parallel U موازی کردن برابر کردن
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
packet U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
packing U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
stripping U بسته بندی کردن
wrap U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
assesses U تعیین کردن بستن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
astringe U جمع کردن بستن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
assessed U تعیین کردن بستن
shut off U قطع کردن بستن
assessing U تعیین کردن بستن
steek U بستن سجاف کردن
assess U تعیین کردن بستن
blocks U بستن مسدود کردن
block U بستن مسدود کردن
blocked U بستن مسدود کردن
binding U صحافی کردن به هم بستن
packages U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
packaged U قوطی بسته بندی کردن
botton U بسته شدن تکمه کردن
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
seal U مهر و موم کردن بستن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
pretend U بخود بستن دعوی کردن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
feign U بخود بستن جعل کردن
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
assume U بخود بستن وانمود کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
seals U مهر و موم کردن بستن
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
feigns U بخود بستن جعل کردن
packs U بسته کردن یکدست ورق بازی
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
pack U بسته کردن یکدست ورق بازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
to occlude U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
lacevi U بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
buckled U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckle U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckles U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
dizen U دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
parallelling U موازی
paralleled U موازی
parallel ruler U خط کش موازی
shunt U موازی
shunted U موازی
shunts U موازی
coaxial U موازی
parallel U موازی
parallels U موازی
paralleling U موازی
parallelled U موازی
two parallel lines U دو خط موازی
parallel transmission U انتقال موازی
parallel transmission U ارسال موازی
parallel transmission U مخابره موازی
collimator U موازی ساز
parallel conversion U تبدیل موازی
parallel port U درگاه موازی
running in parallel U پردازش موازی
shunt U مقاومت موازی
parallel connection U اتصال موازی
parallel computer U کامپیوتر موازی
parallel system U شبکه موازی
parallel printer U چاپگر موازی
parallel processor U پردازنده موازی
parallel run U اجرای موازی
parallel operation U عملکرد موازی
parallel processor U موازی پرداز
parallel operation U عمل موازی
parallel sheaf U مروحه موازی
antiparalle U موازی ناهمسو
parallel processing U پردازش موازی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com